خبرگزاری فارس: هنگامی که از شیطان ونیروهای
اهریمنی سخن به میان می آید بیش از هرچیز جنبه های غیر ملموس و نامحسوس آن
در ذهن متبادر می شود.
حکایت زیرمربوط به باب سیزدهم ؛ در فصلی تحت عنوان "در
ذکر اغوا نمودن شیطان بعضی را " که در صفحات 811تا 813 این کتاب آمده است
می باشد.
مولف دراین بخش با اشاره به کتاب الهام الحجه تالیف حجت
الاسلام آقامیرسید علی یزدی ؛ به نقل ازعالم فاضل جلیل القدر حاج میرزا
سید حسین وامق ؛ نخستین استاد حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی "بانی وموسس
حوزه علمیه قم " نقل می کند که ایشان درسنه هزارو دویست و هفتاد - این
حکایت را شفاها از جناب آخوندملا صادق یزدی استماع نموده است که:
...در
اوقاتی که من در یزد مشغول تحصیل بودم مزاجم به هم خورد به حدی که از
ابناء نوع متوحش بوده و عزلت می نمودم. تا کار به جایی رسید که توقف در
شهر یزد ممکن نشد ؛ رفتم به قریه ای ازقرا ء یزد. درآنجا هم میل به معاشرت
نداشتم ؛ روزها می رفتم به قبرستان خارج ده و تنها به سر می بردم.
روزی
ندایی شنیدم که کسی به اسم مرا صدا می زند.....
- ۰ نظر
- ۲۷ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۷:۵۶
- ۴۴۰ نمایش