متافیزیک و چشم سوم - دکتر مطلب برازنده(قسمت اول)
شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۸۹، ۰۷:۲۸ ق.ظ
متافیزیک و چشم سوم - دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
با نزدیک شدن منظومهی شمسی به خورشید مرکزی، نیروی ادراک ذهنی انسانها افزایش مییابد. از آنجا که در آغاز یک عصر جدید قرار گرفتهایم، تصور میشود که بسیاری از رازهایی که تاکنون بر انسانها پنهان بوده است، در این زمان بر همگان آشکار خواهد شد. این امر مهم از طریق دستیابی به بُعد چهارم محقق میگردد، کسانی که نسبت به بُعد چهارم نابینا باشند، از این مقوله محروم خواهند ماند. اشراف به ابعاد دیگر جهان هستی از طریق چشم سوم میسر میشود. افراد معمولی که فقط از چشم سر برای رؤیت استفاده میکنند، نسبت به متافیزیسینها که از تواناییهای چشم سوم بهره میگیرند نابینا محسوب میگردند. چشم سوم یک در، یک راه و یک روزنه به سوی نور و روشنایی است. بسیاری هستند که میخواهند دربارهی چشم سوم بیشتر بدانند. اینان طالبان واقعی دانش حقیقی هستند.
متافیزیک و چشم سوم - دکتر مطلب برازندهچشم سوم با اسامی مختلف خوانده میشود. از جمله: چشم دل، چشم درون، چشم دانش، چشم بصیرت، چشم شهود، چشم یگانه، چشم معرفت، چشم معرفت بین، چشم برزخی، چشم عقل، چشم فکر، چشم معنوی، چشم قلب، چشم دریا، چشم سرّ، چشم باطن، چشم باطن بین، چشم خرد، چشم برزخ ملکوتی، چشم بصیرت باطنی، چشم بصیرت مثالی، چشم بصیرت ملکوتی، چشم بصیرت نفس، چشم غیبی ملکوتی، چشم ملکوت، چشم ملکوتی برزخی، دیدهی بصیرت، دیدهی دل، دیدهی دریا، ستارهی شرق، کبوتری از ملکوت، چاکرای ششم، چاکرای پیشانی، چاکرای گورو، چاکرای آگیا، دروازهی اثیری، مرکز پیشانی، مرکز ابرو، مرکز فرمان، نقطه سیاه، تیسراتیل، تری کوتی، تری ونی، موکتا تری ونی، جنانترا، شیوانترا، برومادهیا، برامیریها، دودالکانوال، نوکتی ساودا، آجنا و ... چشم سوم بدان سبب گویند که چشمهای فیزیکی راست و چپ را اول و دوم در نظر گرفته و دو تا حساب شدهاند، پس این ساختار، چشم سوم نام گرفته است. در زبان انگلیسی نیز برای آن معادل همین عنوان یعنی Third eye بهکار میرود. چشم دل، عنوانی است که بیشتر در ادبیات و عرفان بهکار میرود. معادل عربی آن «بصرِ قلب» است که در احادیث و روایات نیز به آن اشاره شده است. نبی گرامی اسلام، حضرت ختمی مرتبت، سید و سرور کائنات ـ که سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ میفرمایند: «نیست بندهای جز اینکه برای قلبش دو چشم است و آنها دیدنی نیستند و با آنها عالم غیب مشاهده میگردد. هر آنگاه خداوند اراده فرمود خیر بندهاش را، میگشاید چشم دلش را و میبیند آنچه غایب است از این چشمان»(عبادت عاشقانه، ص ۷۷)، همچنین سید ساجدین حضرت امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: «هر کس را دو چشم سرّ و باطن است که با آن غیبها را میبیند و چون خداوند به بندهای اراده خیر فرماید، چشمهای باطن او را میگشاید.»(سوخته، ص ۹۲) آجنا یک کلمهی سانسکریت به معنی فرمان، سرکردگی، سامان، اطاعت کردن، درک کردن و بهطور کامل فهمیدن است. دروازهی اثیری بدان سبب گفته میشود که چشم سوم راه و دروازهی ورود به جهان اثیری ـ بخش دوم جهان هستی ـ میباشد. چاکرا، مراکز ورود و خروج انرژی در هالهی نورانی انسان میباشد. چاکراهای اصلی ۷ عدد میباشند، که با شمارههای یک تا هفت مشخص میشوند. چشم سوم منطبق بر چاکرای اصلی شمارهی شش است، بدین جهت به آن چاکرای ششم، چاکرای پیشانی و چاکرای گورو میگویند. محل قرار گرفتن این چاکرا در وسط پیشانی است. این چاکرا پل ارتباطی با گورو (استاد درون) میباشد. چشم سوم ساختاری در کالبد اثیری ما میباشد. دانشمندان معتقدند که کالبد اثیری یک تودهی حاوی حدود (چهار ضربدر ده به توان بیست و یک) ذرهی اثیر است و دورهی حیات آن بهطور متوسط حدود (ده به توان بیست و دو) سال است. کالبد اثیری با اسامی دیگری همچون کالبد لطیف، کالبد ظریف، کالبد نورانی، کالبد شفاف، کالبد ستارهای، کالبد اختری، کالبد آسترال، همزاد، پریاسپیریت، روانپوش، بدن برزخی و بدن مثالی خوانده میشود. این کالبد در شکل ظاهری بسیار شبیه کالبد فیزیکی است. ولی نسبت به کالبد فیزیکی رقیقتر و لطیفتر میباشد. کالبد اثیری از جنس ماده نیست، بلکه از جنس و ماهیت خاصی به نام «اثیر» یا «اتر» میباشد. اثیر در لغت به معنی عالی، برگزیده و مکرم آمده است. در متافیزیک اثیر به معنی ماهیت لطیف و غیر مادی است که بوجود آورندهی کالبد اثیری میباشد. (گرمی تن را همی خواند اثیر) ماده دارای سه حالت جامد، مایع و گاز است. در حالت جامد مولکولها به شکل بسیار فشرده ومنقبض در کنار هم قرار میگیرند. در حالت مایع فشردگی مولکولها کمتر میشود و در حالت گاز این فشردگی بسیار کاهش مییابد، بهطوری که گازها در یک فضا پراکنده میشوند و تمام آن فضا را در بر میگیرند. به بیان سادهتر میتوان گفت که اثیر، یک ماهیت فراتر از گاز میباشد. به عبارت دیگر اثیر رقیقتر و منبسطتر از گاز است، به همین دلیل اثیر تمام قسمتهای جهان اثیری را در بر گرفته است، همان طور که گازها تمام بخشهای کرهی زمین را دربر گرفتهاند و در همه جای آن نفوذ کردهاند. کالبد اثیری در حال حاضر با ما و در انطباق با کالبد فیزیکی ما قرار دارد، ولی افراد معمولی آن را احساس نمیکنند. کالبد اثیری همان تصویری است که در خواب از خودمان و یا دیگران میبینیم. چشم سوم یک ساختار فیزیکی نیست و نباید در کالبد فیزیکی به دنبال آن باشیم، چرا که در این کالبد چیزی نخواهیم یافت. وقتی کالبد اثیری و کالبد فیزیکی بر هم منطبق میشوند، محل قرار گرفتن چشم سوم در کالبد اثیری منطبق بر وسط پیشانی در جسم فیزیکی میشود. البته برای رسیدن به محل دقیق چشم سوم باید از وسط پیشانی حدود پنج سانتیمتر به داخل و عمق پیشانی و به زیر مغز نفوذ کرد. چشم سوم ماورای مکان و زمان در اندیشه است. پس چشم سوم، ساختاری است که وجود خارجی دارد، داستان و افسانه نیست، اما وجود آن فیزیکی و مادی نمیباشد، بلکه متافیزیکی و اثیری است. بعضی افراد به اشتباه فکر میکنند فقط چیزهای فیزیکی وجود خارجی دارند. مر دلم را پنج حس دیگر است حس دل را هر دو عالم منظر است چشم سوم همان بخش پیشین چاکرای ششم است. چاکراها کانونهای انرژی در حوزهی انرژیهای ماورایی انسان (هالهی نورانی انسان) میباشند. چاکراها مسؤول تبادل انرژی بین هالهی انسان و هالهی کیهان و همچنین مسؤول متعادل کردن انرژی در سطوح مختلف هاله میباشند. هالهی نورانی انسان میدانی از انرژیهای بسیار لطیف است که دور تا دور بدن را به صورت یک تخم مرغ احاطه کرده است. هالهی نورانی در حالت معمولی احساس و ادراک نمیشود ولی به کمک چشم سوم قابل رؤیت است. چاکراها به دو نوع اصلی و فرعی تقسیم میشوند. چاکراهای اصلی هفت عدد میباشند و در راستای مغز و نخاع قرار میگیرند. این چاکراها به ترتیب از پایین به بالا با شمارههای یک تاهفت نامگذاری میشوند. چاکراهای شمارهی یک و هفت یک قسمتی و چاکراهای شمارهی دو تا شش دو قسمتی میباشند، بهطوری که یک قسمت آنها در جلوی بدن و قسمت دیگر آنها در پشت بدن قرار میگیرد. به عبارت دقیقتر چشم سوم دارای دو قیف انرژی (در جلو و پشت) میباشد، در هر یک از این قیفهای انرژی دو قیف فرعی وجود دارد، به همین دلیل آجنا به «گل نیلوفر» تشبیه شده است. در ادبیات و عرفانِ شرق چاکرا به «گل نیلوفر آبی» تشبیه شده است، پس گل نیلوفر سنبل و نماد چاکرا است و تعداد گلبرگهای آن بیانگر تعداد قیفهای فرعی هر چاکرا میباشد. چاکرای ششم (چشم سوم) مهمترین، شناخته شدهترین و مورد توجهترین چاکرا است. چاکرای ششم، مرکز فرماندهی ناظر بر چاکراهای دیگر و مسؤول نظارت بر ذهن است. این چاکرا، پل ارتباطی ابعاد فیزیک و متافیزیک انسان میباشد. بخش جلویی چاکرای ششم مسوؤل تجسم فکری و توانایی تجسم و اندیشه کردن است. به عبارت دیگر قابلیت تصویر سازی و درک مفاهیم ذهنی به این بخش مربوط است. این بخش همچنین فرمولبندی کردن ایدهها و ادراک نیازهای روحی و روانی را بر عهده دارد. توانایی پیگیری و اجرای طرحها و توانایی به فعلیت درآوردن افکار، به بخش پشتی چاکرای ششم مربوط میشود. به عبارت دیگر، انجام اعمالی که سبب تجلّی مادی اندیشهها در جهان فیزیکی میگردد، بر عهده بخش پشتی این چاکرا میباشد. بهطور خلاصه میتوان گفت: بخش جلویی چاکرای ششم مسؤول طراحیِ افکار و بخش پشتی آن مسؤول اجراِ اعمال میباشد. امروزه در اکثر ادیان، مذاهب، فرهنگها و اقوام بر اهمیت چاکرای آجنا تأکید میشود و این اهمیت به دوران ماقبل تاریخ برمیگردد. در آن زمان آجنا نقش یک حسگر روحی و معنوی را داشته است. گفته میشود که چشم سوم در انسانهای اولیه کارایی داشته است. امروزه در انسانهای قرن جدید نیز شواهدی از عملکرد چشم سوم وجود دارد. عملکرد چشم سوم به عنوان یک چشم معنوی در اکثر فرهنگهای جهان (قدیم و جدید) دیده میشود. چشم سوم از جمله مقولاتی است که از ابتدا بشر با آن آشنا بوده و از آن استفاده میکرده است. از دیدگاه متافیزیک، انسانهای نخستین، اطلاعات و عملکردی بهتر از انسانهای امروزی داشتهاند. بین کالبد فیزیکی و کالبد اثیری ارتباط وجود دارد و بر هم اثر میگذارند، این ارتباط در انسانهای اولیه بیشتر بوده، ولی در انسانهای امروزی کمتر است. امروزه تعداد افرادی که کالبد اثیری را میشناسند و وجود آن را مستقیم ادراک میکنند، بسیار کم است. انسانهای نخستین، کالبد اثیری را بهتر میشناختند و بین کالبدهای اثیری و فیزیکی آنها ارتباط تنگاتنگ برقرار بوده است. در انسانهای اولیه، کالبد فیزیکی و عملکردهای آن از طریق تکانهها و تحریکات کالبد اثیری کنترل میگردیده است، در حالی که امروزه بر اساس مغز و ذهن کنترل میشود. در انسانهای قدیم، چشم سوم بهطور طبیعی فعال بوده و از آن بهره میگرفتند. به عبارت دیگر آجنا در آنها یک ارگان ماورائی فعال بوده که بهطور روزمره از آن استفاده میشده است. این در حالی است که در انسان مدرن هزارهی سوم، آجنا بهطور معمول یک ارگان غیر فعال و خاموش است، و فعال کردن آن مستلزم شناخت و تمرین میباشد. به نظر میرسد که انسانهای قدیم از علم و دانش امروزی بیبهره بودهاند، ولی در عوضِ آن بهطور مستقیم از کالبد اثیری بهرهمند میشدند. با گذر زمان ارتباط انسان با کالبد اثیری کمتر شده و بهجای آن، ارتباط با دانش اثیری برقرار گردیده است. در عصر ما ارتباط انسان با کالبد اثیری بسیار کم ولی ارتباط او با دانش اثیری بسیار زیاد شده است، و انسان تلاش فراوان برای کسب دانش از جهان اثیری دارد. بنا بر نظر برخی از متافیزیسینها، بارزترین نمونه توجه به چشم سوم را میتوان در بین هندوان مشاهده کرد. آنها حداقل یک بار در روز آداب مذهبی را انجام میدهند، که قرار دادن یک نقطه از پودر رنگی روی پیشانی (چشم سوم) نیز بخشی از آن میباشد، این عمل باعث تحریک و فعال شدن چشم سوم میشود. در زنان هندی این علامت بر روی پیشانی نشانه ازدواج میباشد و وجه تمایز بین زنان و دختران در جامعه هند است. در کتابهای مذهب هندو مطالب زیادی دربارهی آجنا نوشته شده است. وقتی مسیحیان کاتولیک در برابر صلیب زانو میزنند، با انگشتان خود علامت صلیب را بر روی سینه ترسیم میکنند که رأس این صلیب همیشه، پیشانی (چشم سوم) است. بودائیان احترام خود را نسبت به چاکرای آجنا با قرار دادن یک قطعه جواهر یا زیور گرانبها در مرکز پیشانی مجسمه بودا نشان میدهند. آرایش پیچیدهی سربندی که سرخپوستان استفاده میکنند از پرهای رنگارنگی تشکیل شده، که به نواری تزیین شده وصل میباشند. آرایش این سربند در اطراف مرکز پیشانی حالت قرینه دارد. افرادی که دارای تواناییهای روحی بیشتری هستند، سربندهای بزرگتر با آرایش پرزرق و برقتر استفاده میکنند. سربند مصریان قدیم در محل پیشانی دارای شکل یک افعی با سری افراشته است. در فرهنگ مصریان، افعی یک سنبل معنوی است و حضور آن در محل آجنا بر اهمیت این نقطه تأکید میکند. سربندی که برخی از سربازان در زمان جنگ به پیشانی میبندند نیز جای تأمل دارد. مسلمانان در نمازهای روزانهی خود به ازای هر رکعت نماز دو بار سجده میکنند و در هنگام سجده، پیشانی را بر مهر میگذارند و ذکر میگویند. علاوه بر این در اسلام از سجده (گذاشتن پیشانی بر مهر) به عنوان نزدیکترین حالت انسان به خداوند یاد شده است. همچنین از سجده در این دین الهی به کرات به عنوان صفت مؤمنان یاد شده است. در احوال بزرگان و پیشوایان دین اسلام آمده است که ساعتهای طولانی را به سجده سپری میکردنددر اسلام، نماز، معراج مومن و سجده، محل عروج و صعود به عوالم معنا است. سجده مرکز ثقل نماز، از بزرگترین عبادات و نزدیکترین، جامعترین و بهترین راه وصول به معارف الهی میباشد. سجده حجابهای بین بنده و مولا را پاره میکند. سجده نهایت خضوع و تذلّل، قلبِ عبادات، نهایت بندگی، اوج پرواز معنوی و تیز پروازی در آسمان ملکوت است. حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «سجده منتهای عبادت بنی آدم است.» (مستدرک الوسائل، ج۴، ص۴۷۲) هشتمین نور الهی حضرت امام رضا علیهالسلام نیز میفرمایند: «بیشترین نزدیکی بنده با خدا در حال سجده است.» (وسائل الشیعه، ج۴، ص۹۷۹) سجده اعلان بندگی و عبودیت، دلیل تجلی وجود و ضامن بقای هستی است. حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «قسم به خدا از زیانکاران نخواهد بود، آن کس که حقیقت سجده را دریابد، اگرچه در تمام مدت عمر خود یک مرتبه چنین سجده کند.» (بحار الانوار، ج۸۵، ص۱۳۶) حضرت امام خمینی ـ که هر چه داریم وام دار زحمات اوست ـ در کتاب بسیار ارزشمند «آداب نماز» در معرفی سجده چنین میفرمایند: «و آن نزد اصحاب عرفان و ارباب قلوب، ترک خویشتن و چشم بستن از ماسوی، و به معراج یونسی ـ که به فرو رفتن در بطن ماهی حاصل شد ـ متحقق شدن به توجه به اصل خویش بی رؤیت حجاب. و در سر بر تراب نهادن، اشارت به رؤیت جمال جمیل است در باطن قلب خاک و اصل عالم طبیعت.» ایشان همچنین معتقدند که: «سجده غشوه و صعق در نتیجهٔ مشاهدهٔ انوار عظمت حق است.» (آداب نماز، ص۳۵۶ و ۳۶۱) سجده دارای فواید عدیدهی فیزیکی و ماورائی است که ما از آن بیخبر و غافل هستیم ولی بر اساس شواهد و قرائن موجود به نظر میرسد که یکی از این فواید تحریک آجنا باشد. اگر این گونه باشد، یک مسلمان حداقل ۳۴ مرتبه در روز، چشم سوم را تحریک مینماید. این در حالی است که اگر به غیر از سجدههای نمازهای واجبِ یومیه، سایر سجدهها (سجدهی شکر بعد از نماز، سجدههای نمازهای مستحبی و ...) را نیز در نظر بگیریم، تحریک آجنا توسط یک مسلمان بیش از ۳۴ مرتبه در شبانه روز خواهد بود. انطباق محل سجده (پیشانی) با مکان چشم سوم (پیشانی)، ارتباط هر دو با مسائل ماورائی و معنوی، بیان «ذکر» در سجده و بیان «مانترا» برای تحریک آجنا، فشار فیزیکی بر پیشانی به هنگام سجده و اثرات ماساژ و فشار بر پیشانی برای تحریک چشم سوم، سجده بر مهر از جنس خاک و استفاده از خاک، به عنوان منبع انرژی برای تحریک آجنا، گذاردن کافور بر پیشانی مرده و استفاده از کافور برای تحریک چشم سوم در متافیزیک و ... همه نشان از ارتباط این دو مقوله (سجده و چشم سوم) با یکدیگر دارد. با اوصافی که پیرامون کمیّت و کیفیّت سجده و ارتباط آن با چشم سوم گذشت، اثبات میشود که در بین تمام ادیان و سیستمهای معنوی، اسلام بیشترین توجه را به چشم دل داشته و تحریک آن به منظورهای معنوی را مد نظر دارد. نویسنده این کتاب افتخار دارد که ضمن کشف مورد مذکور، با فخر و سربلندی این مطلب را به جهانیان اعلام کند. چشم سوم مهمترین گیرنده در کالبد اثیری است و کاربردهای فراوان دارد. اهمیت و کاربردهای آجنا در کالبد دوم مانند اهمیت و کاربردهای چشم فیزیکی در کالبد اول است. ۹۰% ادراکات فیزیکی از طریق چشم فیزیکی به کالبد فیزیکی منتقل میشود، و فقط ۱۰% ادراکات از طریق چهار حس دیگر دریافت میشود. پس اگر بینایی تعطیل شود، ۹۰% ارتباط شخص با محیط نیز تعطیل میگردد. به همین ترتیب بخش اعظم ارتباط انسان با عوالم ماوراء، موجودات ماوراء و پدیدههای ماورائی از طریق چشم سوم است، هر چند که انسان علاوه بر بیناییِ باطنی دارای گیرندههای ماورائی دیگری نیز میباشد، ولی اهمیت گیرندههای دیگر از چشم سوم کمتر است. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «هرگاه دیدهٔ بصیرت کور باشد نگاه چشم سودی ندارد.» (ترجمه میزان الحکمه، ح۱۷۳۰) همچنین پیامبر گرامی اسلام ـ که سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ میفرمایند: «کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور آن است که دیدهٔ بصیرتش کور باشد.» (ترجمه میزان الحکمه، ح۱۷۳۵) حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه مینویسند: «در حقیقت آنها که چشم ظاهر خویش را از دست میدهند، کور و نابینا نیستند و گاه روشندلانی هستند از همه آگاهتر، نابینایان واقعی کسانی هستند که چشم قلبشان کور شده و حقیقت را درک نمیکنند.» ایشان همچنین از پیامبر گرامی اسلام نقل قول میکنند که فرمودهاند: «بدترین نابینایی، نابینایی دل است.» ویا فرمودهاند که: «نابیناییترینِ نابیناییها، نابینایی دل است.» (تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۳۰) علامه سید محمد حسین طباطبایی ـ رحمه الله تعالی علیه ـ در تفسیر شریف المیزان فرمودهاند: «حقیقت کوری همانا کوری قلب است نه کوری چشم، چون کسی که از چشم کور میشود باز مقداری از منافع فوت شدهی خود را با عصا یا عصاکش تامین میکند، و اما کسی که دلش کور شد، دیگر بهجای چشم دل چیزی ندارد که منافع فوت شده را تدارک نموده، خاطر را با آن تسلیت دهد.» (ترجمه المیزان، ج۱۴، ص۵۴۹) ایشان همچنین در جای دیگری از المیزان مینویسند: «مراد از کوری آخرت کوری چشم نیست، بلکه نداشتن بصیرت و دیده باطنی است، و همچنین مقصود از کوری دنیا هم همین است.» (ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۲۳۲) عملکردها، فعالیتها و وظایف چشم سوم چشم سوم پل ارتباطی فیزیک و متافیزیک، ظاهر و باطن، جسم و روح، تن و روان، مغز و ذهن و خودآگاه و ناخودآگاه است. چشم سوم پلی برای رفتن به فراسوی ابعاد مکان و زمان میباشد. بُعد فیزیکی ما ـ جسم ـ مقید به بُعد مکان و زمان میباشد، به این معنی که وقتی جسم ما در زمان حال است، دیگر نمیتواند همزمان در گذشته و یا در آینده باشد. یا وقتی جسم ما در یک مکان است، نمیتواند همزمان در مکان یا مکانهای دیگر باشد. این محدودیتها برای ابعاد متافیزیک وجود ما مصداق ندارد. پس انسان میتواند از طریق چشم سوم به ماورای بُعد مکان و زمان سفر کند. در اصل میتوان با کمک آجنا به مکانها و زمانهای دیگر در عالم فیزیکی و حتی در عوالم دیگر اشراف پیدا کرد. فخرالدین عراقی چنین بیان میدارد که: گشت بیدار چشم دل، چو مرا عالم از پیش جسم و جان برخاست آجنا دریچهی ورود به جهانهای ماوراء و شاهراه حیاتی برای رسیدن به جهانهای دیگر میباشد؛ به عبارت دیگر چشم سوم سرآغاز ارتباط انسان با جهانهای معنوی است. چشم سوم مناسبترین مکان برای این کار در افراد اهل علم و دانش میباشد. پس میتوان گفت، آجنا پلی بین سطح فیزیکی و سطوح معنوی است و راهی برای دستیافتن به واقعیتها و تواناییهای جهانهای دیگر میباشد. حضرت آیت الله جوادی آملی ـ که خداوند ایشان را محفوظ نموده و بر توفیقات ایشان بیفزاید ـ در کتاب «حکمت عبادات» در بحث عالم مُلک و ملکوت میفرمایند: «ملکوت یعنی باطن و مُلک یعنی ظاهر. آنجا که سبحان است، جای ملکوت است (فسبحان الّذی بیده ملکوت کلّ شیء) و آنجا که سخن از مُلک است جای تبارک، (تبارک الّذی بیده الملک). بین ملک و ملکوت مثل ظاهر و باطن فرق است. او همگان را دعوت کرده که سری به باطن عالم بزنید و خود را ارزان نفروشید. نه به خود اعتماد کنید و نه به دیگران. راه رسیدن به باطن عالم را راهیان و واصلان این راه تبیین کردهاند.» در جای دیگری از همین مبحث ایشان میفرمایند: «کسی که به عالم ملکوت آشنا شد از آنجایی که ملکوت یقین آور است، دیگر مردّد نیست و در هیچ امری شک ندارد.» (حکمت عبادات، ص۵۶) ایشان همچنین معتقد هستند که از طریق عبادات دینی میتوان به ملکوت راه یافت؛ «حکمت عبادتْ راه پیدا کردن به ملکوت است. و مشاهده ملکوت با یقین همراه است و چیزی در عالم گرامیتر و گرانتر از یقین نیست. خدا این یقین را به افراد خاصی اعطا میکند نه همگان.» حضرت امام خمینی سلام الله علیه در شروع کتاب نفیس آداب نماز میفرمایند: «... متحیّرانی هستیم که چون کرم ابریشم از سلسلههای شهوات و آمال بر خود تنیده و یکسره از عالم غیب و محفل انس چشم بریده؛ جز آن که از بارقهٔ الهیّه چشم دل ما را روشنی بخشی...» (آداب نماز، ص۱) تیسراتیل محلی برای دریافت ادراکات فراحسی، الهام، اشراق، کشف و شهود میباشد. آیت الله ممدوحی در توضیح یکی از عبارات علامه طباطبایی مینویسد: «اگر کسی چشم باطنش باز شود امکان ندارد از شهود ظاهری پی به مشهود باطن نبرد» (طریق عرفان، ص۴۴) هاتف اصفهانی با اشاره به همین مضامین میگوید: چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی چشم سوم در مباحث عرفانی از جایگاه ویژهای برخوردار است. آجنا در مباحث عرفانی به چشم دل معروف میباشد و بسیاری از تجارب عرفانی به وسیلهی چشم دل کسب میگردد؛ به عبارت دیگر چشم دل محلی برای رؤیت تصاویر و کسب تجارب معنوی و عرفانی میباشد. فخرالدین عراقی دراینباره چنین سروده است: دیده ادراک او ناظر احکام لوح چشم دل پاک او مشرق امالکتاب دانشمند بزرگ و عالم متقی، استاد شیخ حسین انصاریان ـ که خداوند بر طول عمر و توفیقات ایشان بیفزاید ـ در کتاب ارزشمند و گرانبهای «تفسیر جامع صحیفهٔ سجادیه» چنین مینویسند: «در صورتی که ظاهر به آداب شریعت آراسته شود، و باطن به نور معرفت و اخلاق حسنه و ایمانِ کامل منور گردد، چشم دل برای دیدن حقایق باز میگردد، و هر قلبی به تناسب قدرت و قوتش به تماشای جلال و جمال و عظمت و جبروت موفق میشود.» (ج۱، ص۱۳۳) ایشان همچنین متذکر میشوند که: «هر قلبی را در توجه به حضرت او و درک حقایق ایمانی ظرفیتی است که برابر آن ظرفیت، قبول کنندهٔ نور جمال است؛ چنانچه بیش از قدرت طلب شود به آن طلب پاسخ ندهند، که پاسخ به طلب خارج از توان و قوت قلب، مساوی به باد رفتن هستی است، چنآنکه درآیهٔ ۱۴۳ سورهٔ مبارکه اعراف، به این معنا بهطور صریح اشارت رفته است، و در این زمینه مفسر بزرگ قرن و عارف عالیشأن در تفسیر المیزان توضیحی عالمانه داده است.» (ج۱، ص۱۳۵) مفسر کبیر قرآن علامه سید محمد حسین طباطبائی در تفسیر شریف المیزان روایتی را نقل میکنند که حضرت امام صادق علیهالسلام در جواب سوال «ابی بصیر» فرمودند که: مومن در قبل از دنیا، در دنیا و در قیامت خدا را میبیند، ابی بصیر خطاب به امام عرض کرد آیا اجازه دارم این مطلب را از قول شما برای دیگران نقل کنم؟ حضرت فرمودند: نه، برای اینکه هر کسی معنای این گونه مطالب را نمیفهمد آن وقت مردمِ جاهل گفتارت را شبیه به کفر میپندارند، و نمیفهمند رؤیت به قلب غیر از رؤیت به چشم است. همچنین ایشان از نهجالبلاغه نقل قول میکنند که حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «دیدگان او را (خدا) به رؤیت بصری ندیده، ولیکن دلهاست که او را به حقیقت ایمان دیدار کرده است.» علامهٔ طباطبائی همچنین به نقل از حضرت امام رضا علیهالسلام مینویسند که: «رسول خدا هر وقت در مقام بر میآمد که با چشم دل پروردگار خود را ببیند خداوند او را در نوری نظیر نور حجابها قرار میداد و در نتیجه هر چه در آن حجابها بود برایش روشن میشد.» ایشان همچنین مینویسند که «محمد بن فضیل» از امام ابیالحسن علیهالسلام پرسید آیا رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) پروردگار خود را میدید؟ امام فرمودند: آری با دل خود میدید. (ترجمه المیزان، ج۸ ، ص۳۴۱، ص۳۴۰ و ص۳۴۳) نگاه کردن به ذات پاک پروردگار، با چشم دل و از طریق شهود باطن امکان پذیر است و انسان را مجذوب آن ذات بیمثال و آن کمال و جمال مطلق میکند، در اثر این نگاه لذتی روحانی و وصف ناپذیر به انسان دست میدهد، که یک لحظهی آن از تمام دنیا و آنچه در دنیا است برتر و بالاتر میباشد. پس اگر حجابها کنار رود و انسان خداوند را با چشم دل مشاهده کند، خواهد فهمید که چیزی محبوبتر و لذتبخشتر از نگاه به پروردگار با چشم درون نیست. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل بحث «لقاء الله چیست؟» توضیح میدهند که منظور از لقاء و ملاقات خداوند دو چیز میتواند باشد. اول مشاهدهی آثار قدرت خداوند در صحنهی قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او، دوم یک نوع شهود باطنی و قلبی. ایشان در تکمیل مطلب دوم میفرمایند: «انسان گاه به جایی میرسد که گویی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده میکند، به طوری که هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نمیماند. این حالت ممکن است بر اثر پاکی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود...» (تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۱۷) ایشان همچنین در جای دیگری میفرمایند: «اگر در روایات اسلامی یا آیات قرآن تعبیر لقای پروردگار آمده است، منظور همان مشاهده با چشم دل و دیده خرد است»، این استاد بزرگ در تفسیر «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا» میفرمایند: «لقای پروردگار که همان مشاهده باطنی ذات پاک او با چشم دل و بصیرت درون است گرچه در این دنیا هم برای مؤمنان راستین امکان پذیر است اما ... این مسئله در قیامت به خاطر مشاهده آثار بیشتر و روشنتر و صریحتر جنبه همگانی و عمومی پیدا میکند.» (تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۷۷)این مرجع تقلید عظیم الشأن در جای دیگری از تفسیر نمونه مینویسند: «مشاهده خداوند با چشم دل هم در این جهان ممکن است و هم در جهان دیگر و مسلماً در قیامت که ذات پاک او ظهور و بروز قویتری دارد این مشاهده قویتر خواهد بود.» ایشان معتقدند که «چشم سر آثار را میبیند و چشم دل آفریننده آثار را». پس لقای معنوی پروردگار در قیامت رخ میدهد، هنگامی که حجابهای عالم دنیا کنار رود و غبارهای شهوات و هوسها فرو نشیند، پردهها برداشته شود و انسان با چشم دل جمال دل آرای محبوب را ببیند، بر بساط قربش گام نهد و به حریم دوست راه یابد. (تفسیر نمونه، ج۲، ص۸۸ و ج۱۹، ص۳۸۵) روحانی گرانقدر جناب آقای صادق حسنزاده، مترجم کتاب «رساله الولایهِ» علامه طباطبایی در پاورقی ترجمهی کتاب مذکور چنین آورده است: «از این آیه شریفه (آیه ۱۴ سوره مطفّفین) استفاده میشود که همانا مشاهدهٔ آیات الهی که از چشم غیر اهل یقین، مستور است و پرده و حجاب بر آنها کشیده شده، به وسیله چشم دل است نه چشم ظاهری؛ پس برای دل چشم است همانطور که دارای اعضای حسی دیگر نیز هست. و در تأیید این معنا، آیات زیادی در قرآن کریم است. (مانند آیهٔ ۹ سورهٔ یاسین، آیهٔ ۱۷۱ سورهٔ بقره و آیهٔ ۴۶ سورهٔ حج) » (طریق عرفان، ص۱۲۳ و ۱۲۴) آجنا وسیلهای برای تلهپاتی است. تلهپاتی به معنی ایجاد ارتباط از طریق افکار و بدون استفاده از ابزار فیزیکی و حواس پنجگانه و کلام میباشد. همهی انسانها بالقوه دارای استعداد تلهپاتی میباشند. این پدیده در انسانهای اولیه یک راه ارتباطی معمول بوده است. در صورتیکه چشم سوم فعال و باز باشد، انسانها میتوانند به راحتی از طریق تلهپاتی با یکدیگر در ارتباط باشند. همه میدانند که عاشقان چگونه هنگامی که دور از هم به سر میبرند، از طریق فکر با هم ارتباط برقرار میکنند، در این موارد، علت این است که عشق، امواج مغزی را با هم هماهنگ میکند. مادران هر گاه فرزندانشان در خطر باشند، آگاه میشوند، حتی اگر هزاران کیلومتر از آنها دور باشند. با اوصاف فوق شما میتوانید از طریق چشم سوم برای هر کس که بخواهید پیام بفرستید؛ برای این منظور هنگامی که روی چاکرای ششم تمرکز میکنید، تصویر شخصی را که میخواهید به او پیام بدهید مجسم کنید، او را در حال دریافت پیام ببینید. ممکن است مدتی طول بکشد، اما به هر حال او دریافتی از شما خواهد داشت. اگر شما برای این تمرین با کسی قرار بگذارید، موفقیت بیشتری خواهید داشت. آجنا میتواند عامل ارتباط ما با موجودات دیگر باشد. از طریق این ساختار میتوان با موجودات فیزیکی غیر از انسان مانند گیاهان و جانوران ارتباط برقرار ساخت. به عبارت دیگر، انسان میتواند با کمک چشم سوم و تلهپاتی با جانوران و گیاهان ارتباط گرفته، یا به اصطلاح با آنها صحبت کند. همچنین از طریق چشم سوم میتوان با موجودات ماورائی ارتباط گرفت. در حال حاضر بر روی کرهی زمین که بخش بسیار بسیار کوچکی از جهان فیزیکی میباشد، بیش از یک میلیون و دویست هزار گونه موجود زنده شناسایی شده است. با وجود این همه موجود در این کرهی خاکی کوچک، آیا به نظر شما سایر کرات موجود در جهان فیزیکی، خالی از موجودات و مخلوقات میباشد؟ و آیا سایر جهانها (بخشهای دیگر جهان هستی به غیر از جهان فیزیکی) از موجودات و مخلوقات تهی میباشد؟ به استناد مطالب دینی و یافتههای علمی، میتوان ادعا نمود که در سایر بخشهای جهان هستی نیز مخلوقاتی زیست میکنند. بخش زیادی از این مخلوقات، موجودات ماوراییاند، که در حالت عادی و با حواس فیزیکی نمیتوان آنها را رؤیت نمود ولی با کمک چشم سوم میتوان این موجودات را احساس، ادراک و رؤیت نمود و با آنها ارتباط برقرار کرد. فرشته و جن از جمله مشهورترین و معروفترین موجودات ماورایی میباشند. آجنا وسیلهای برای پیشبینی، پیشگویی، آیندهنگری و روشنبینی است. آینده نگری شامل کسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده میباشد. روشنبینی به معنی دریافت و رؤیت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است. هم برق دم خنجر او سانحه سوز است هم چشم دل روشن او حادثه بین است تجارب زیادی در طول تاریخ اثبات کردهاند که مقولات فوق واقعیت داشته، انسان میتواند به آنها دست یابد. ولی هر کس در این زمینه ادعا کند، نمیتوان گفت که ادعایش درست است و چه بسا ادعایی بیش نباشد. البته پر واضح است، آنهایی که در این زمینهها به تواناییهای مثبت دست پیدا کردهاند، هیچ گونه ادعایی ندارند. پیشگویی از جمله مقولات بسیار داغ و حساس در متافیزیک است، که با شک، شبهه، اوهام و خرافات آمیخته شده است، و از لحاظ علمی جای سوال و از نظر شرعی محل تأمل است. در این مورد باید گفت که اصل مطلب پیشگویی صحیح است و برخی انسانها میتوانند به طرق مختلف از آینده با خبر شوند. حضرت امام خمینی سلام الله علیه در کتاب «کشف الاسرار» با استفاده از نظرات فلاسفه و حکمای اسلامی و متافیزیسینها و دانشمندان غربی وجود و صحت پیشگویی را به اثبات میرسانند. متافیزسینها برای پیشگویی شیوههای مختلفی دارند که یکی از مهمترین و معتبرترین آن استفاده از آجنا میباشد. البته دست یافتن به قدرت پیشگویی و فعال نمودن این توانایی نهفته در وجود انسان کار سخت و دشواری است، که نیاز به زمان طولانی و زحمت فراوان دارد. چشم سوم به خاطر نقش حیاتیاش در ادراک روح، اهمیت ویژهای دارد. این چاکرا مجرای ارتباطی ما با ضمیر ناخودآگاه و مرکز نیروی درونیمان میباشد، یعنی جایی که بدن ما میتواند خود را شفا دهد، یا جایی که ما میتوانیم دیگران را شفا دهیم. آجنا مرکز ارتعاش انرژیهای روحی و نیروهای روانی خودآگاه و ناخودآگاه ما میباشد. به عبارت بهتر، چشم سوم مرکز فرماندهی روح در جسم فیزیکی است. از لحاظ عاطفی، چشم سوم پلی به سوی شناخت و ارزیابی «خود» است. علاوه بر جنبهی روحی، آجنا در زمینهی تواناییهای عقلانی نیز به ما کمک میکند. این چاکرا همچنین به ما کمک میکند که در برابر عقاید دیگران ـ به خصوص عقاید مخالف ـ ذهنی باز داشته باشیم. بسیاری از انسانها تحمل و ظرفیت شنیدن و یا پذیرش عقاید مخالف با میل و علاقهی خودشان را ندارند، که این در بسیاری از موارد شغلی، خانوادگی و اجتماعی باعث بروز مشکلات عدیده میشود. بسیاری از دعواها و درگیریها در همین مطلب ریشه دارد. خیلی از انسانها فرهنگ گفتمانشان بسیار ضعیف است. ضعف فرهنگ گفتمان به خاطر عدم فعالیت مناسب آجنا است. آجنا ما را قادر میسازد که از تجربهها درس بگیریم. چشم سوم مرکز هوش عاطفی و استدلال شهودی ما است و بصیرت درونی ما را تا زمانی که مانعی در برابر آن وجود نداشته باشد، افزایش میدهد. حتماً برای شما اتفاق افتاده که فکری به ذهنتان خطور کند و دقیقاً به همان صورت اتفاق بیفتد! مثلاً ممکن است قبل از رفتن به دانشگاه ، به فکرتان برسد که امروز در کلاس اتفاق عجیبی رخ خواهد داد و پس از حضور در کلاس در کمال تعجب میبینید که آن فکر به وقوع میپیوندد. این پدیده در بعضی افراد به ندرت و در برخی دیگر به کرات پیش میآید. این گونه امور از مجرای چشم سوم عمل کرده، این اطلاعات به کمک آجنا به شخص میرسد. چشم سوم مانند مجرایی عمل میکند که از طریق آن نوسانهای فرامادی به سوی کیهان فرستاده میشود. پس این ساختار عامل ارتباطی ما با کیهان و گذرگاه ورود به کیهان میباشد. کسانی که به این مرحله از رشد متافیزیک برسند، دیگر ترسی از مرگ نخواهند داشت و حتی مشتاق آن میباشند. ترس از مرگ یکی از معضلات تمام اقشار بشر میباشد. البته حقیقت آن است که جسم انسان از مرگ میهراسد ولی روح نه تنها هراسی از مرگ ندارد بلکه مشتاق آن است. تیسراتیل محل رؤیت و ارتباط با «استاد درون» یا «گورو» است. گورو، استاد و معلم متافیزیک و یا عرفان است که میتواند در قالب روحی ظاهر شده و آموزش دهد. از نظر لغوی، گورو به معنی شخص سنگین، موقر و محترم است. این شخص دارای روحی والا و رفیع است و میتواند در هر دو جهان فیزیکی و ماورائی حضور داشته باشد. بسیاری از رازهای هستی و خلقت برای گورو آشکار شده است. استاد درون به گذشته و آینده اشراف دارد. با ارواح در ارتباط است و هالهی نورانی را میبیند. آنگاه که معرفتجو آمادگی و ظرفیت لازم را داشته باشد، استاد درون به سراغ او میآید. به یاد داشته باشید که این استاد درون است که شما را انتخاب می کند. اگر معرفتجو برای رسیدن به استاد درون تلاش فعال نماید، نتیجهی معکوس میدهد، به عبارت دیگر اگر معرفتجو مدام طلب دیدار استاد درون را داشته باشد، به نتیجه نخواهد رسید. صدا زدن گورو و یا فرا خواندن او امری گستاخانه است. برای ارتباط با استاد درون باید متواضع و فروتن بود. گاهی اوقات جوینده در خواب، رویا و خلسه، ستارهی آبی میبیند که بیانگر ارتباط قریب الوقوع با استاد درون میباشد. آموزشهای متافیزیک در دو بُعد ظاهری و باطنی انجام میشود. شروع آموزشها عموماً با آموزشهای فیزیکی یا ظاهری است، که شاگرد و استاد در بُعد فیزیکی همدیگر را ملاقات کرده، آموزشها را آغاز میکنند. پس از مدتی که شاگرد توانایی و ظرفیت لازم را کسب کند، استاد به شکل روحی و از درون در زمان خواب، رؤیا و یا خلسه بر او ظاهر میشود و آموزشهای لازم را ارائه میکند؛ به این شخص استاد درون گفته میشود. استاد درون میتواند همان استاد ظاهری و فیزیکی باشد و یا میتواند فرد دیگری باشد. استاد درون میتواند در قید حیات باشد و یا این جهان خاکی را ترک نموده باشد. ممکن است برای شاگرد، استاد درون یک چهرهی آشنا و یا چهرهی جدید باشد. در هر شکل استاد درون در محل چشم سوم بر شاگرد ظاهر شده و او را آموزش میدهد. شاگرد نیز از طریق آجنا میتواند با استاد درون در ارتباط باشد. قدرت ذهن، خرد، عقل، استدلال و بینش در چاکرای آجنا نهفته است. توانایی دست زدن به خلاقیتهای بزرگ، توانایی آموختن و درس گرفتن از تجربهها، توانایی ارزشیابی اعتقادات و نگرشها و احترام گذاشتن به نظرات دیگران از جمله مسائل دیگری هستند که به چشم سوم مربوط میشوند. هر چند که عشق مربوط به چاکرای قلب (چاکرای اصلی شمارهی۴) است ولی عشقهای عرفانی و ماورایی به تیسراتیل ارتباط دارد. چشم سوم منشاء علم مطلق است. از چشم سوم میتوان مانند یک دوربین استفاده کرد و با آن میتوان به سفر پرداخت؛ چشم سوم میتواند شخص را به هر کجا مجسم کند، ببرد، زیرا توسط تجسم راهنمایی میشود. همهی افکار و احساساتی که ما به چشم سوم میفرستیم، انرژی جذب میکنند تا در نهایت به واقعیت تبدیل شوند. ممکن است این فرآیند چند روز تا چند هفته طول بکشد و با واسطههای متعدد به دست شخص برسد، اما اگر ثبات و پشتکار باشد، سرانجام به هدف خواهد رسید. به عبارت دیگر چشم سوم جایگاه یک فرآیند برهم کنش است؛ همه افکار و احساساتی که شما وارد آن میکنید، به طرز شگرفی فزونی یافته، دوباره پدیدار میشوند. از آنجا که چشم سوم هر چه را که شخص بخواهد برآورده میسازد، مهم است که همیشه چیزهای خوب آرزو شود. هرگز برای کسی آسیب و زیان نخواهید. همواره برای همهی نوع بشر و همهی نژادها در سراسر جهان هستی بهترین را بخواهید، همیشه کسانی را که به شما آزار رساندهاند، ببخشید و برای آنها دعای خیر کنید. این توصیه برای حفاظت از خود شماست. زیرا مانع از این میشود که احساس رنجش و ناخشنودی شما ادامه پیدا کند و شما را تا سطح شخصی که دربارهی او فکر میکنید تنزل دهد. همچنین خواستههای خود را با چیزهای آسان شروع کنید. سعی نکنید که از آسمان سکههای طلا ببارانید، این کار ممکن است ولی نه برای مبتدیان. اگر مشکل مالی دارید، بهتر است که برای افزایش درک و فهم خود دعا کنید. چشم سوم پل برقراری ارتباط فکری با دیگران است. وقتی به هر دلیل خوشایند و یا ناخوشایند به فرد دیگری فکر کنیم، یک پل انرژی بین چشم سوم ما و او برقرار میشود که ما را به هم وصل مینماید. عوامل زیادی باعث میشود که ما به دیگران فکر نمائیم، از جمله: دوست داشتن، تنفر داشتن، طلب کار بودن، بدهکار بودن، ظلم کردن، مظلوم واقع شدن و ... تمام اینها باعث شده که به فرد دیگری فکر نموده، از طریق پل انرژی چشم سوم با او ارتباط برقرار نماییم. در این حالت اگر آن فرد از نظر علم و ایمان از ما بالاتر باشد، ما تا مرتبهی او صعود میکنیم، ولی اگر پایینتر باشد، ما نیز تا مرتبهی او نزول خواهیم کرد. اگر فکر کردن به شخصی و در نتیجه ارتباط با او از طریق چشم سوم موقت و گذرا باشد، این صعود و نزول نیز موقت و گذرا است. ولی در مواردی که به صورت دایم به فردی فکر نماییم، اتصال ما نیز دایمی بوده، صعود و یا نزول به مرتبهی آن شخص نیز دایمی میشود.ادامه قسمت دوم___________________________________مرکز زیور آلات (طلسم محبت، سنگ ها درمانی و
چاکرای اول و ششم، تتسبیح از سنگ شفا دهنده، گردنبیند درمانی قوت تمرکز و
دستبند شفا بخش + هدیه)
- ۸۹/۰۴/۱۹
- ۳۰۶۴ نمایش