دنیای ماوراء الطبیعه

عرفان ، فراروان ، متافیزیک ، ارواح، طب گیاهی و...

دنیای ماوراء الطبیعه

عرفان ، فراروان ، متافیزیک ، ارواح، طب گیاهی و...

پیوندها

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

کتاب راز شامبالا
 
جیمز رد فیلد چهار کتاب تحت عنوان بصیرت‌های آسمانی تالیف کرده است. این کتاب‌ها داستان شخصی را روایت می‌کنند که درگیر اموری اسرارآمیز می‌شود و با حقایقی معنوی آشنا می‌گردد. دانشی که او بدست می‌آورد الواحی ا‌ست باستانی که قرن‌ها مدفون شده تا زمانی که بشریت بتواند آنها را درک کند، و این دانش در دسترس عموم قرار گیرد.

    جویندگان این بصیرت‌ها هر یک سفری شخصی را طی می‌کنند، تا از طریق تجربیات مسیر زندگیشان، به درک و استفاده از این دانش برسند. آنهایی که پا در این مسیر گذاشته‌اند  اینگونه تامل کرده‌اند، که  در این دنیای اسرارآمیز رویدادهایی اتفاق می افتند که به نظر می‌رسد ما را به نقطه‌ای معلوم هدایت می‌کنند(بصیرت اول). اما زمانی میرسد که به حقیقتی معنوی در پشت این دنیای مادی  پی می بریم. وقتی در جستجوی این بعد روحانی بر ‌میائیم چشمها به ورای فرم‌ها میافتد و جهان تازه‌ای پیش روی ما گشوده میشود(بصیرت دوم و سوم). هنگامی که این گونه به روابط انسانی نگاه می‌کنیم متوجه میشویم که انسان‌ها به غلط سعی در بدست آوردن انرژی یکدیگر دارند، در حالیکه نبود احساس امنیت و نداشتن آرامش در وجودشان به خاطر جدا شدن از این منبع الهی ا‌ست(بصیرت چهارم و پنجم). اینگونه می‌شود که هر جستجوگری  سعی در رها کردن الگوهایی است که آموخته و شکلی غیر از جریان حقیقی زندگی ‌دارد. هنگامی که او با این حقیقت الهی آشنا میشود، عشق او به انسان‌ها عاملی می‌شود برای ارتقاء خود و همگان به سطحی دیگری از آگاهی، و در این  راه او صدای خداوند را در گوش خویش احساس خواهد کرد که منبعی است از الهام و شهود، و به طبع رویدادها  و همزمانی‌هایی که او را در این مسیر هدایت میکنند(بصیرت ششم و هفتم). هنگامی که انسان ها اینگونه  مسیر و هدف زندگی خود رو می‌یابند، با جستجوگران بیشتری آشنا می‌شوند که پا در این مسیر گذاشته‌اند، و وقتی  تعداد کافی از انسان‌ها مهیا شوند، بنای تمدنی خواهند گذاشت که انسان در این تمدن ادارک و انرژی بالاتری داراست. و اینگونه است که ما از آغاز نسل به نسل بر روی این کره‌ی خاکی زیسته‌ایم تا انرژی بدست آوریم و پا در آسمانها بگذاریم(بصیرت هشتم و نهم).
    در هنگام که او به پا قلمرو دیگری میگذارد، متوجه خواهد شد میزان انرژی او در پایداری و شهود او در مکانی که هست یک امر بسیار  تاثیر گذار است(بصیرت دهم). اینگونه است که تمام همزمانی ها ما را به سوی کتاب راز شامبالا( در جستجوی بصیرت یازدهم) می‌برند.
 مقدمه
در مسیر آگاهی روحی، بسیاری قهرمانند. یک تشکر مخصوص از «لری دوسِی» (1)، برای برداشتن قدمهای پیشگامانه در راه مردمی کردن تحقیقات علمی در مورد دعا و الهام. و همچنین از «مارلین شلیتز» (2)، کسی که از توسعه و تحقیق در زمینه ای جدید  بر روی الهامات بشری ،برای انستیتوی علوم ذهنی حمایت کرد.
در زمینه ی علم تغذیه، شناخت حاصل از خوراک اسیدی و قلیایی ناشی از تلاش «تئودور آبروی» (3) است.
شخصاً باید از «البرت گالدن» (4)، « جان وینتروپ آستین» (5)، «جان دایمند» (6)، و «کلیر زایِن»(7) که همکاری مداوم و مخصوص برای اینکار داشتند تشکر کنم. بیش از همه «سال مریل ردفیلد»(8) کسی که الهامات و قدرت ایمان او همچون یادآوری مداوم از اسرار می باشد

دانلود کتاب راز شامبالا 
 1.12 مگابایت
 142 صفحه
 ترجمه :   آرین احمدی
دانلود


     منبع
http://arianahmadi.ir


  • مسعود .ع
 شامبالای افسانه ها
شامبالا، شهری افسانه ای با فرمانروایی مرموز و گنجینه هایی با ارزش
در دنیا مکان هایی وجود دارند که هنوز انسان ها موفق به پیدا کردن آنها نشده اند و به همین دلیل، وجود آنها افسانه خوانده می شوند. شامبالا نیز یکی از همین شهرهای افسانه ای است که چون از دید مردم پنهان مانده به افسانه ها پیوسته است. توصیفاتی که اقوام مختلف از این شهر می کنند، از عقایدشان نشأت گرفته است. البته بعضی از این توصیفات بسیار دور از ذهن و غیر واقعی اند و خرافاتی بیش نیستند. شهرت این شهر بیشتر به خاطر گنجینه بزرگ و با ارزش آن است که شامل مشهورترین جواهرات دنیا، از سرزمین های مختلف از جمله ایران است.
طبق افسانه ها، شهر شامبالا با این جواهرات ساخته شده و چون نگینی از دور می درخشد. بسیاری از کسانی که در جست و جوی این شهر و گنجینه پنهانش به کوه ها و میان جنگل ها رفته اند، هرگز بازنگشته اند و هیچ گاه مشخص نشد در بین راه جان خود را از دست داده اند یا اینکه ساکن این شهر رویایی شده اند. گفته می شود این شهر توسط نیروهای ماورایی محافظت می شود و اهالی آن عمری بسیار طولانی دارند.
شامبالا شهری افسانه ای و مخفی است که بیش از هزار نام دارد و هنوز هیچ کس موفق به پیدا کردن آن نشده است. سومریان نام این شهر را پناهگاه کوهنوردان و قوم سلتی ها نام آن را آوالون گذاشته بودند. پس از آن هندوها نام آریاوارشا یعنی سرزمین مقدس را بر آن نهادند. اما مهم ترین و مشهورترین نامی که توسط بودایی های و تبتی ها روی آن گذاشته شد شامبالا بود که همچنان با این اسم در سراسر دنیا شناخته می شود. آنها اعتقاد داشتند که این شهر مقر فرمانروایی مخفی بوده که بر گروهی از موجودات عجیب، شبیه میمون ها اما با توانایی های انسانی، حکمرانی می کرده است. چینی ها این شهر را همچون بهشت می دانند و نام بهشت پنهان را برایش انتخاب کرده اند. یهودی ها و مسیحی ها نیز آنجا را بسیار زیبا و خوش آب و هوا دانسته و آن را باغ بهشت نامیده اند. بعضی نیز معتقدند که چشمه ای از آب حیات در آنجا وجود دارد که با نوشیدن از آن انسان جاوادنه خواهد شد. در نهایت آن طور که از شعرای گفته شده در مورد این شهر مشخص است، شامبالا سرزمین عجایب و درختان سیب نیز نامیده شده است.
در 2000 سال گذشته افسانه های بسیار زیادی در مورد شهر مرموز شامبالا شنیده شده است. بعضی از مردم معتقدند شهری که تا به حال پس از این همه جست و جو پیدا نشده است، نمی تواند چیزی به غیر از یک افسانه باشد و بعضی هم شامبالا را شهری ماورایی می دانند که در گذر زمان از نظرها پنهان شده و ممکن است روزی دوباره پیدا شود. طبق داستان های ذکر شده درباره شامبالا این شهر در دامنه یک کوه که دارای آب و هوایی بسیار مطبوع و پر درخت است، قرار دارد و احتمالا در شرق واقع شده است. به همین خاطر بسیاری از کشورها از جمله انگلیس، آلمان، ژاپن، روسیه و مغولستان، آسیای مرکز، تبت و کشمیر، فرستاده اند تا بلکه ردی از آن بیابند. در بین سال های 1925و1926 نیکولاس روئریچ، باستان شناس انگلیسی تحقیقاتی گسترده را در مورد این شهر شروع کرده و در عرض یک سال، منطقه به منطقه ختن تا کشمیر را در جست و جوی شامبالا وجب به وجب گشت که البته چند کشور آمریکا، روسیه و هند حامی مالی این سفر بودند. نیت اصلی از این سفر پرهزینه پیدا کردن گنجینه پنهان و عتیقه های سامبالا بود که قرار بود در صورت پیدا شدن هر تکه از آن در موزه های کشور حامی قرار داده شود....  

  • مسعود .ع